چهار شنبه 25 اسفند 1389برچسب:, :: 13:32 :: نويسنده : arvin
من که تقصیری نداشتم پس چرا گذاشته رفته؟
خدا جون تو تنها هستی میدونی تنهایی سخته زنده بودن یا مردن من واسه اون فرقی نداره اون می خواد که من نباشم، باشه ،اشکالی نداره خدا جون می خوام بمیرم تا بشم همیشه راحت ولی عمر اون زیاد شه حتی واسه یه ساعت ![]()
خدا جون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری؟
خدا جون میشه یه کاری بکنی به خاطر من؟ بگی آروم توی گوشم دیگه وقتشه بمیریبه تو که موندگاری.....
خدا جون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری؟
نظرات شما عزیزان: psk
![]() ساعت11:57---30 مهر 1390
zahlam ro bordiiiii
![]()
![]() |